من گذشتم زخود بیخود تنها گشتم
در سرا پرده شب محو تماشا گشتم
آدم ساده دلی بودم و حالم خوش بود
ناکهان دیدمتو عاشق دنیا گشتم
آتش عشق تو در خرمن جانم افتاد
همچو شمع سوختمو همدم گرما گشتم
بعد از آن مثل اسیری شده ام در قفست
از غم دوری تو یکه و تنها گشتم
روزها در نظرم بود سیاه و تاریک
مهربان چشم تورا دیدمو بینا گشتم
باده ی عشق تورا از دو لبت نوشیدم
بین حوران جهان مست تو زیبا گشتم
دل و دین باختمو گوشه نشین تو شدم
به هر دیدار رخت غرق تمنا گشتم
تو نسیب دل من گشتی و من عاشق تو
تو شدی ماه منو شه دنیا گشتم